ارتباطات دولت-ملت در مناسبات حکمرانی | آسیب شناسی گذشته و فرصتهای پیش رو
مقدمهای بر حکمرانی اجتماعی از طریق کلاندادهها
برای آمادگی جهت حضور در وبینار میتوانید فایل گزارش پیشنشست را مطالعه کنید
زمان برگزاری دوشنبه ۱۹ مهر ۱۴۰۰
لینک ورود به وبینار:
vc.sharif.edu/ch/governance

چکیده
حکمرانی دارای معانی دوپهلو، تاریخی و چندگانه است. با وجود قدمت بالای استفاده از مفهوم حکمرانی، این حوزه به طور خاص پس از جنگ جهانی دوم موردتوجه قرار گرفت. در تعاریف مربوط به این دوره، حکمرانی به اعمال اقتدار اجرایی و سیاسی در کلیه سطوح جهت مدیریت امورات کشور اطلاق میگردد. این مفهوم شامل کلیه سازوکارها، فرایندها و نهادها و همینطور افکاری است که شهروندان و گروههای اجتماعی از طریق آنها به طرحبندی منافع، اعمال حقوق قانونی دستزده و بهواسطه آن تعهدات و اختلافات میان خود را حلوفصل میکنند. یوکوهاما حکمرانی را توانایی حکومت برای اجرای قوانین و اجرای خدمات فارغ از دموکراتیک بودن یا نبودن حاکمیت میداند. او به تبعیت از میش ایل من زیرساختی بودن قدرت را در حکمرانی واجد اهمیتی بیشتری نسبت به استبدادی بودن یا نبودن آن میداند. یک حکومت اقتدارگرا، میتواند بهخوبی یک حکومت دموکراتیک حکمرانی کند (فوکویاما، 4 :2013) به همین سبب است که مفاهیمی مانند حکمرانی خوب و بد مطرح میشوند و فساد در سیاستگذاری عمومی را نتیجه حکمرانی ناسالم تلقی مینمایند (پیتر و همکاران، 1 :2000). در حکمرانی، آنچه مهم است کارایی، کارآمدی و کیفیت حکمرانی است. حکمرانی به ما میآموزد که نهادهای رسمی و غیررسمی به تصمیمها و سیاستهای تمام حوزهها شکل میدهند و آنها را درست یا غلط به اجرا میگذارند. حکمرانی در واقع تنظیم ظرفیتسازی در نهاد دولت، برای رفتار عقلانی و کارآمد شدن است (سلیمی و مکنون، 19 :1397). حکمرانی ظرفیت یک حکومت برای پیادهسازی و ساخت سیاست بهمنظور راهنمایی جامعه است (کجار، 11-10 :2004) واضح است که در این برداشت از مفهوم حکمرانی، عملکردها فارغ از نوع حکمرانی واجد اهمیت میباشند.