بیش از ۸۶ درصد از مهاجران افغانستانی اعلام میکنند که در مواقع بحرانی مثل جنگ، سیل و زلزله، حاضر به حمایت حداکثری از جامعه ایران هستند؛ حال آنکه در پاسخ به پرسشی دیگر مشخص میشود تنها ۷/۲ درصد از آنها «به طور کامل» یا «تا حد زیادی» نهادهای دولتی ایران را خیرخواه خودشان میدانند.
🔹 این وضعیت بیشتر از آنکه تناقض باشد، نشاندهندهی تفکیک ذهنی میان «جامعه» و «دولت» در تجربهی مهاجران است.
🔹 بخشی از دلایل شکل گرفتن چنین تفکیکی در ذهن مهاجران، میتواند تجربهی زیستهی مثبت با مردم در کنار بعضی از تجربههای منفی با نهادهای رسمی باشد. تجربههایی مثل بیثباتی اقامتی، عدم امنیت شغلی و …
🔹 از منظر روانشناسی اجتماعی، این پدیده را میتوان با مفهوم «وفاداری اجتماعی بدون وفاداری نهادی» توضیح داد. یعنی فرد ممکن است به جامعهای احساس تعلق داشته باشد، اما به نهادهای رسمی آن بیاعتماد باشد. چنین پدیدهای در بسیاری از جوامع مهاجرپذیر، از جمله در اروپا و آمریکا هم دیده شده است.
🧮 لازم به ذکر است، نتایج مذکور حاصل محاسبه میانگین وزنی پاسخهای هر گویه است که نمرهگذاری آن در طیف لیکرت انجام شدهاست.






